#بغل

#بغل...

اول از همه ببخشید کامنت ها رو جواب ندادم ، هنوز مهلت پیدا نکردمدوم : خیلی ناراحتم ، خیلی تلاش کردم برای درسام ، از تفریحم زدم و گذاشتم پای درس ، ولی نمره هام فعلا یکیشون افتادم و بسیار ناراحتم...فردا امتحان دارم ، ذهنم خسته شده ، هرچی میخونم دیگه تمرکز ندارم و همش استرس نمره رو دارم ، چون ترم قبل مشروط شدم و این ترم با اینکه یه عالمه خوندم ولی بازم نمره هام کمه ، درسام به شدت سخته...عاشق رشتم هستم ولی همیشه ترس مشروط شدن و از دست دادنشو دارمشاید باورش براتون سخت باشه ولی ۲۱۳ ساعت درس خوندم و بازم نا امیدماشکام... + نوشته شده در شنبه هفدهم دی ۱۴۰۱ ساعت 0:39 توسط fatem79eh  |  #بغل...

بعلهههه بازم مثل همیشه امتحانام رو گند زدمتلاش کردم و ۲۴۰ ساعت درس خوندم و مشروط شدم :|من تسلییمممم نمیشمممم و برای بار سوم الکترومغناطیس و ریاضی مهندسی و مدار۲ رو برمیدارم :|شاید باورتون نشه ولی برای امتحان الکترومغناطیس ۳ تا امتحان ۵ نمره ای داشت که هربار بیش از حد ممکن خوندم و دوتاشو صفر شدم و یکیشم ۱.۲۵ولی برای امتحان ترمش از ساعت ۴ صبح بیدار شدم و تا ۷ صبح گریه کردم و هیچی هیچی نخوندم حتی نیم ساعت هم نخوندم و شدم ۳.۷۵ از ۵ نمره و جزو نمره های بالای کلاس بودم :| نتیجه گیری اخلاقی : اگه درس نخونم نمره هام بهتر میشه. + نوشته شده در یکشنبه دوم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 16:8 توسط fatem79eh  |  #بغل...

یه کم درد و دل دارم باهاتوندرد و دل اول:راستش توی قلبم خیلی ناراحتم بخاطر نمره هام ولی توی ذهنم همش به این فکر میکنم ترم بعد چیکار انجام بدم که موفق بشم...ولی حرفهای مامانم داره امید رو ازم میگیره ، همش میگه دیدی گفتم توی تشکل ها فعالیت نکن؟ دیدی گفتم زود بیا خونه؟ دیدی گفتم بیشتر بخون؟من میدونم نهایت تلاشمو انجام دادم ، ولی شاید مطالعه ای که داشتم درست نبوده و یا چون سرکلاسها کامل نبودم این اتفاق افتاده ، قید تشکل هم زدم ولی میدونم طول ترم جمعاً ۵ ساعت هم جلسه هاشو نرفتم و با اینکه دبیر بودم فعالیت نکردم.الانم سردرد خیلی شدیدی دارم و بازم مامانم اس ام اس میده دیدی گفتم تشکل نرو؟ الان داری غصه میخوری که سردردی و ....هرچی هم بهش توضیح میدم ربطی به تشکل نداره متوجه نمیشهپ.ن: چون نمیخواد بابام متوجه بشه اس ام اس میده****************درد و دل دوم:هرچی دارم بزرگتر میشم ، بیشتر دارم توی قلبم دوستامو از دست میدم.روابط ظاهری رو حفظ کردم ولی توی باطنی چون باطن آدم ها رو متوجه شدم دیگه قبولشون ندارمآدمای منافق ( دو رو ) رو دوس ندارماونی که در ظاهر خودشو خوب و مهربون نشون میده ولی باطنش با ظاهرش فرق داره رو دوس ندارماونی که فک میکنه خیلی سیاست داره و خبر نداره من متوجه میشم ولی به روی خودم نمیارم رو دوس ندارمزرنگی آدما رو دوس ندارمدروغگوییشون دوس ندارم***************درد و دل آخر:خوابم میاد حوصله ندارم بنویسم شب بخیر + نوشته شده در سه شنبه چهارم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 0:13 توسط fatem79eh  |  #بغل...